در تحقیقی که در دانشگاه علامه در ارتباط با دینداری در شبکه های اجتماعی انجام شده است؛دینداری موجود در شبکههای اجتماعی را میتوان حول دو محور کلی شریعتگرایی و محور پیامدگرایی دستهبندی کرد.
محور شریعت گرایی اشاره به میزان توجه و پایبندی دینداران به عمل به سنت و شرایع دینی دارد بر این اساس در دو سر این محور دو گونه دینداری سنتی و نوگرا قرار میگیرند.
محور پیامدگرایی مشخص میکند که دینداران تا چه میزان از دین انتظار ایفای نقش در زندگی سیاسی و اجتماعی را دارند و تا چه حد به دین نگاهی مبتنی بر امری فردی و حسی دارند که بر این اساس دو گونه دینداری پیامدگرا و احساسی (شخصی) در دو سر این محور جای میگیرند.
- در این تحقیق که خانم چوپانکاره به شکل مردم نگاری انجام داده است آوره است: مردمنگاری مجازی حوزه جدیدی در مردمنگاری است که از مفهوم سنتی حوزه و مطالعه اتنوگرافی توسعه یافته است و از مشاهده در تعاملات چهره به چهره، به تعاملات واسطه مند به وسیله تکنولوژی در شبکه های مجازی و اجتماعات مجازی تغییر یافته است.
- فیس بوک پرمخاطبترین شبکه اجتماعی در جهان است که در ایران نیز در زمره وبسایتهای پر هوادار به حساب میآید و گوگل ریدر که ابتدا تنها وظیفه خبرخوانی را بر عهده داشت، پس از افزوده شدن امکانات نظردهی، نوشتن مطلب و دنبال کردن سایر اعضای گوگل ریدر، از سوی کاربران ایرانی به عنوان شبکه اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت.
- قابلیتهای فرمی و بصری فراوان فیس بوک و شهرتش به عنوان یک شبکه اجتماعی در مقابل سادگی و جذابیتهای بصری کمتر گوگل ریدر و شهرت کمتر آن باعث یکی از اساسیترین تفاوتهای میان این دو میدان مورد مطالعه بود. کاربران گوگل ریدر به این فضا به چشم یک شبکه اجتماعی مبتنی بر متن نوشتاری نگاه میکردند در حالی که کاربران فیس بوک به فضای آن شبکه به چشم یک شبکه رسمی مبتنی بر عکس، ویدئو و متن نوشتاری مینگریستند. کاربران فیسبوک در احاطه دوستان و آشنایان بودند و کاربران گوگل ریدر جذب «امکان ناشناس بودن» در آن فضا میشدند.
- دو میدان مجازی مورد مطالعه علیرغم تمامی تفاوتهای فرمی و محتوایی که با یکدیگر داشتند، هر دو فضای بسیار مناسبی بودند برای آگاهی از ایدهها، عقاید و نوع نگاه کابران به دین. از این رو تلاش شد تا با مطالعه هر دو میدان، دنبال کردن مطالب منتشر شده در آنها و بررسی کنشهای کاربرانشان، نسبت میان هر دو شبکه با مفهوم دینداری مطالعه شود.
خانم چوپانکاره در ادامه آورده است:اصلیترین ویژگی شبکههای اجتماعی وجود کاربرانی است که موجودیت این شبکهها را رسمیت میبخشند.
هر چند بیشتر کاربران گوگل ریدر دارای صفحه شخصی در فیس بوک هم بودند اما تجربه شخصی پژوهشگر نشان میدهد که کاربران عضو هر دو سایت در هر کدام از فضاها، رفتارها و گفتارهای متفاوتی را از خود بروز میدهند.
کاربران اولیه گوگل ریدر همانگونه که در بخشهای دیگر پژوهش هم اشاره شد، افرادی بودند با یک علاقه اولیه مشترک که میتوان آن را «شوق به خواندن» نامید. این افراد به منظور دستهبندی و سهولت و سرعت دسترسی به فید وبلاگهای مورد علاقهشان و دسترسی به محتوای سایتهای خبری گوناگون بدون نگرانی از وجود فیلترینگ، گوگل ریدر را به عنوان یکی از ابرازهای جانبی حساب کاربری جی میل خود فعال کردند.
شهرت و گسترش دامنه نفوذ فیس بوک تا آنجا پیش رفت که بسیاری از کاربران خیلی زود در میان دوستان قدیمی و جدید، اعضای خانواده و همکاران قرار گرفتند بنابراین آن دسته از کاربران فیس بوک که به دنبال محیط کوچکتر و محفوظتری میگشتند، بیشتر به سمت گوگل ریدر گرایش پیدا کنند تا به دور از دغدغه بتوانند به گفتن و شنیدن آنچه بپردازند که میخواهند و علاقه دارند.
یکی از سوالات جالب در این پزوهش این ایست که شبکههای اجتماعی مورد مطالعه تا چه اندازه شرایط لازم برای تشکیل حوزه عمومی را دارند؟
اگر مولفههای اساسی حوزه عمومی را «گفتوگو»، «افکار عمومی» و «کنش متقابل» بدانیم، آنگاه به لحاظ نظری شاید بتوان گفت که فضای مجازی و بهویژه شبکههای اجتماعی به عنوان عضو شاخص خانواده وب ۲ که امکان مشارکت کاربران در تولید محتوا، شکلگیری بحث و نظر و ارتباط میان فردی و میانگروهی را مهیا میسازد، بهترین فضای ممکن برای شکل گرفتن مفهوم مورد نظر هابرماس است
اما با وارد شدن عناصر عملیاتی مانند وابستگی شبکههای اجتماعی به شرکتهای بزرگ تجاری، میزان و نحوه دسترسی افراد به اینترنت، هزینه اتصال به اینترنت، وجود کنترلهای دولتی و محدودیت دسترسی به برخی از سایتها و شبکههای اجتماعی (به خصوص در مورد ایران که این عوامل نقش پررنگی دارند) باید با نظریهپردازان شکاک به امکان تشکیل حوزه عمومی مجازی نیز همداستان شد که تا به وجود آمدن تمامی شرایط لازم نمیتوان اینترنت را به مثابه حوزه عمومی در نظر گرفت.
یافتههای حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در شبکههای اجتماعی مورد مطالعه میتوان شاهد تشکیل نوعی حوزه عمومی خرد یا حوزه عمومی ضعیف شده بود. به این معنا که در هر کدام از این دو شبکه اجتماعی میتوان به صورت مقطعی عناصر تشکیل دهنده حوزه عمومی را شناسایی کرد که این حوزه عمومی خرد در گوگل ریدر و فیس بوک به دو گونه متفاوت تشکیل میشود. در فیسبوک به صورت موجی (مانند بحث بهار عربی میان دینداران پیامدی)، در گوگل ریدر به صورت مقطعی (تا تغییرات اعمال شده توسط شرکت گوگل)
سوال دیگری که در این پژوهش تاکید و تصریح شده است این است حاصل رویارویی میان انواع دینداریهای موجود در فضای مجازی چیست؟
کدگذاری و تحلیل دادههای پژوهش نشان از چهار مقوله مرتبط با تعامل انواع میان انواع دینداری در فضای شبکههای اجتماعی مورد مطالعه بود. مقولاتی که به عنوان ویژگیهای این نوع از تعامل، نشان از همزیستی این انواع در کنار یکدیگر داشتند.
ورود به جامعه شبکهای ( و در این مورد خاص؛ شبکههای اجتماعی)، ورود به فضایی است که تا اندازه بسیاری فارغ از کنترلهای رسمی شکل گرفته است. بنابراین بستر برای شکلگیری، رشد و گسترش افکار و عقاید منافی و یا متفاوت با گفتمانهای غالب سیاسی، مذهبی و فرهنگی جوامع مهیاست و آنگونه که کاستلز میگوید، این خود میتواند منجر به «بنیاد گرایی» شود. تقابل افکار منتقدان، نفیکنندگان و مخالفان دین با دینداران در شبکههای اجتماعی گاه نشاندهنده امکان به تحقق پیوستن این نظر کاستلز را عیان میکند.
با این وجود در طی پژوهش صورت گرفته و در روند گردآوری دادهها ( چه در خلال ثبت اسناد و مدارک اینترنتی و چه در طول انجام گفتو گو با اطلاع رسانان) این نکته به چشم میخورد که راه گفتوگو در میان کاربران همچنان باز و رسیدن به انعطاف گفتمانی از بخت بالایی در میان آنان برخوردار است.
حضور در شبکه های اجتماعی چه تغییراتی در دینداری کاربران بوجو می آورد.
ورود کاربران به فضای شبکههای اجتماعی باعث ایجاد تغییرات عمیق در نحوه دینداری آنان نمیشود. نمیتوان انتظار داشت که تعاملات این افراد در چارچوب این شبکهها تحولی در نوع دینداری آنان ایجاد کندبا توجه به این نظر که شبکههای اجتماعی مورد نظر (هرچند به صورت موجی و مقطعی) توانستهاند در برهههایی محل ایجاد حوزه عمومی خرد در فضای مجازی باشند و نیز با اشاره به یافتههای پژوهش که نشان از شکلگیری نوعی مدارای گفتمانی میان کاربران با انواع دینداریها، نوع تعامل و تقابل میان آنها و البته رویکردشان به افکار مبتنی بر سکولاریسم و لائیسیته، اکنون میتوان مدلی از نسبت میان شبکههای اجتماعی و دینداری کاربران ارائه داد که معرف سبکی نوین و برآمده از تعاملات فضای مجازی است.این ویژگی همان شیوه دینداری مبتنی بر گفتوگو و کنش متقابل است که در اینجا «سبک دینداری تعاملی» نامگذاری شده است.
تحقیق دیگری نیز در دانشگاه تبریز در زمینه نقش گرایش دینی در سلامت و بهداشت جسمی و روانی دانشجویان در سال ۸۷ انجام شده است:اهمیت و ضرورت این تحقیق از چند جنبه قابل ذکر است; از سویی، وجود مسائل و مشکلات قابل ملاحظه جوانان که ناشی از پیچیدگی های جاری تمدّن، سرعت تغییرات زندگی و بی توجهی به دین و ارزش های معنوی است، راهبردهایی را می طلبد که نوع بشر را از فشارهای روانی زندگی ماشینی رها سازد، اما بشر امروزی از نقش دینداری و دین باوری در مقابله با فشارهای روانی، غافل است. از سوی دیگر، علی رغم تأثیر اساسی بهداشت روانی در سازگاری اجتماعی افراد، هنوز برنامه ها و راه کارهای مدوّن و منسجمی برای تفهیم آن در جامعه، به ویژه در نظام آموزشی، صورت نگرفته است. علاوه بر این، نتایج این تحقیق می تواند در تدوین راه کارها و تهیه ساز و کارهای لازم برای دست رسی به اصول پیش گیری و در نتیجه، تأمین بهداشت روانی مفید واقع شود. پژوهش حاضر برای پاسخ به این سؤال طرح و اجرا شده است: آیا گرایش دینی دانشجویان می تواند در میزان سلامت عمومی آنها مؤثر باشد؟ با توجه به مطالب عنوان شده، هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه گرایش دینی و بهداشت روانی دانشجویان است.
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه گرایش دینی با سلامت عمومی در بین دانشجویان بوده است. افزایش احساس سلامت عمومی یا روان شناختی افراد به عنوان هدف اصلی علم روان شناسی مدّنظر قرار می گیرد. سلامت عمومی در رابطه با عوامل و متغیرهای گوناگون و در اثر تأثیر این عوامل معانی متفاوتی پیدا می کند. یکی از این متغیرها که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است گرایش دینی می باشد. شاید بتوان گفت: گرایش دینی با توجه به شرایط جامعه ایران با سایر جوامع وضعیتی متفاوت دارد. گرایش دینی در این پژوهش در ۵ مؤلفه مدنظر قرار گرفت که سهم هر مؤلفه در تعیین سلامت عمومی مطالعه گردید.
از یافته های این پژوهش ، نشانگر آن است که بین «دین گرایی» و «نشانه های جسمانی» رابطه معناداری وجود دارد. نداشتن قدرت معنوی و هدف و جهت متعالی در زندگی، به راحتی ساختار روانی و جسمانی را تهدید نموده، منجر به بروز بیماری های جسمانی می گردد.
نتیجه نهایی این پژوهش اینکه، احساس آرامش و شادی و سلامتی در زندگی، در گرو نوع بینش فرد در مورد زندگی و تفسیر و شناخت او از مسائل، رویدادها و واقعیت ها می باشد. به دلیل آنکه دین و جهان بینی های توحیدی حاوی ساختارهای منسجم و کلیتی معنادار می باشند به قابلیت ها و توانایی های ذهنی و روانی افراد وسعت بخشیده، احساس آرامش و رضایت خاطر از زندگی را به ارمغان می آورند. از این رو، پیشنهاد می گردد با طراحی برنامه هایی، علاوه بر آشنایی افراد نسبت به اهمیت و تأثیر گرایش دینی بر بهداشت روانی، راه کارها و برنامه هایی را نیز به منظور بالابردن سطح گرایش دینی تدوین نمود، به صورتی که افراد با علاقه و انگیزه تأمین سلامت روانی به سراغ دینداری آمده و موضع گریز را انتخاب نکنند.
همچنین خانم زهره رجبی در پایان نامه خود با عنوان موضوع: بازنمایی گرایش های سیاسی کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی مجازی با مطالعه موردی فیس بوک
استاد راهنمائی دکتر کیادر سال تحصیلی: ۸۸-۸۸ به بررسی بازنمائی گرایش های سیاسی کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی پرداخته است.
ما در عصر شبکه ها زندگی می کنیم، زندگی ما با شبکه های اجتماعی پیوند خورده است، شبکه های ارتباطاتی در هم تنیده و به هم پیوسته تمامی حوزه ها، معانی و مفاهیم و به طور کلی همه چیز را تحت تأثیر قرار داده اند. ارتباطات شبکه ای به مثابه «اساس فعالیت ارتباط انسان» در حال دگرگون ساختن همه ارتباطات انسانی است. جهان را بومی و بوم را جهانی می کند(عاملی، ۱۳۸۸). این شبکه ها نیاز ما به دوست یابی، اطلاع رسانی، تبادل اطلاعات و نظرات را تأمین می کنند.
وب سایت های شبکه اجتماعی تبدیل به پدیدهای جهانی شدهاند و اجتماعاتی مانند Friedster، Facebook و Bebo صدها میلیون نفر کاربر دارند. این وب سایت ها با خلق محیط های دوستانه امکان برقراری ارتباط و وفاق در زندگی اجتماعی را برای کاربران خود به ارمغان آورده اند.
فیس بوک به عنوان یکی از این وب سایت های شبکه اجتماعی با استقبال فزاینده ای در ایران روبه رو شد و خیلی زود به یکی از مکان های مهم برای دوست یابی، محلی برای گفتگو و تعامل با دوستان قدیمی و هم دانشگاهی ها و همچنین مکانی برای بیان و ابراز گرایش های سیاسی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شد.
بنابراین مطالعه این شبکه اجتماعی در درک این موضوع که کاربران در زمان انتخابات اخیر ایران با چه ابزارهایی و چگونه خود را در فیس بوک ابراز می کردند و نیز تبیین این موضوع که حوزه عمومی مورد نظر هابرماس در زمان مبارزات انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری در فیس بوک شکل گرفت یا خیر راه گشا خواهد بود.
برای تبیین موضوع اخیر باید به برخی از ویژگی های اینترنت در این زمینه اشاره کرد، اینترنت از یک سو، اطلاعات و آگاهی سیاسی و اجتماعی افراد را افزایش می دهند و از سویی دیگر، افراد و گروه ها را در مسائل سیاسی و مدنی درگیر می سازد.
نوریس در ارتباط با اثرات این فناوری ها بر مشارکت مدنی، چند فرض عمده را مطرح می کند که عبارتند از:
۱- اینترنت ممکن است به آگاه سازی، سازماندهی، بسیج و مشارکت مدنی افراد و گروه های به حاشیه رانده شده، جوان تر ها و اقلیت های سیاسی منجر گردد. به اعتقاد نوریس اینترنت با تأمین فرصت های سیاسی از قبیل کسب اطلاعات راجع به احزاب و گروه های سیاسی، دسترسی به کنفرانس های اینترنتی، اتاق های گفتگو، ارتباط دو سویه با مقامات حکومتی و فعالان سیاسی و غیره می تواند در بسیج و درگیر سازی مدنی تأثیر گذار باشد.
۲ – اینترنت به مثابه تریبونی برای احزاب و گروه های سیاسی معترض و در اقلیت است و می تواند به تضعیف حکومت های اقتدارگر و گسترش دموکراسی کمک کند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |