کندی (۱۹۹۷) معتقد است، توانایی رسانه در انتقال اطلاعات میتواندف فرایند تصمیم سازی در خصوص انتخاب یک رسانه از میان همهی رسانهها برای برقراری ارتباط را توضیح دهد. به عنوان مثال تلویزیون و اینترنت به سبب ویژگی بصریشان توانایی انتقال اطلاعات بیشتری را نسبت به رادیو دارند. (Newberry)
این نظریه مستقیماً پیشنهاد نمیدهد که کدام رسانهها قابلیت بیشتری دارند، اما پاسخی برای چرایی بهتر بودن یک رسانه (با توجه به موقعیت ارتباطی) ارائه میدهد.
نظریهی شیوهی پردازش اطلاعات اجتماعی[۶۱] نیز به دنبال تبیین اثرات محدود کنندهی ارتباطات کامپیوتری است و این محدودیت را مخل کیفیت ارتباطات اجتماعی میداند.
در مجموع رویکردهای فوق به ابعاد اجتماعی رسانههای جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی به صورت حاشیهای و با اهمیت کمتر نگریسته و در تحلیل نهایی قائل به قابلیت تقلیل اطلاعات کامپیوتری به بایتهای اطلاعاتی هستند. رویکردهای جایگزین در مطالعهی اثرات رسانهها در مقابل به عوامل اجتماعی توجه بیشتری نشان میدهند. نظریههایی همچون استفاده و التذاذ[۶۲]، مبادله[۶۳]، سازهگرایی اجتماعی[۶۴]و نظریههای تعاملی[۶۵]، از جمله رویکردهای غالب در این دسته به شمار میآیند.
مدل “استفاده و التذاذ”، که خود متأثر از نظریههای مبادله اجتماعی است، مدلی رایج در مطالعات توصیفی و اکتشافی درخصوص نحوهی استفادهی افراد از رسانهها و تأثیر این استفاده بر رفتار آنهاست. دلایل و انگیزههای جذب جوانان به اینترنت و فضای مجازی و رفتار آنها در فضای مجازی، زمینههای اصلی هستند که در این مدل به آنها توجه میشود. نظریهی تعاملی، تفسیری و سازهگرایی تلاشی برای تبیین نحوهی ارتباط افراد با فضای مجازی، فهم آنها از این ارتباطات و مکانیسمهای دخیل در آن محسوب میشود. رویکرد سازهگرایی با تلقی نسبیبودن تأثیرات تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، این تأثیرات را تابع متن[۶۶]، تفسیر و فهمی میدانند که کاربران و افراد حاضر در حوزهی ارتباط از آن به عمل میآورند. ساختهای اجتماعی تعیینکنندهی معنای ارتباط بهشمار میآیند. این نظریه که ملهم از آرای پدیدارشناسی گارفینکل (۱۹۶۷)، برگر و لاکمن (۱۹۶۶) و اندیشمندانی همچون دریدا (۱۹۷۶) و گرگن (۱۹۸۵) است واقعیات اجتماعی را ساختهی کنشگران دانسته، همزمان به نقش انتخاب، اراده و استقلال فرد (عامل) در تعامل با متن و ساختار اجتماعی توجه دارد.
از دیگر اندیشمندانی که به توصیف نحوهی مذاکره و معتبرساختن هویت در تعاملات رودررو و ایجاد قالبی برای ارزیابی معانی این رویاروییها پرداخته میتوان به گافمن اشارهکرد که اندیشههای او در بررسی ارتباطات بین فردی از جانب محققان علوم رفتاری مورد استفاده بوده است. با الهام از آرای گافمن میتوان استدلال کرد که اینترنت چارچوبهای تعاملی جدیدی را در برقراری ارتباطات بین فردی مهیا ساخته است که، علیرغم محدودیتهای ذاتی خود، فرصتهای جدیدی را نیز برای نمایش شخصیت در اختیار کاربران قرار میدهد،گافمن (۱۹۶۴) در کتاب خود موسوم به ” استیگما ” به توصیف تکنیکها و امکاناتی میپردازد که افراد از آن برای ارائهی تصویری مطلوب و قابل پذیرش از خویش استفاده میکنند. توصیف مجازی که کاربران از ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خود در فضای چت روم بهعمل میآورند را میتوان با توجه به این گزارهها تبیین کرد. تلاش برای پیشدستی در گرفتن اطلاعات، شناسایی اولیه از مخاطب گفتگو، توصیف انتخابی وگاه مبالغهآمیز و یا نادرست از برخی ویژگیهای رفتاری و شخصیتی و نشاندادن همدردی و همسویی برای جلب پشتیبانی و حمایت عاطفی مخاطب ازجمله زمینههای نشاندهندهی تدارکات و آمادگیهای “پشت صحنهای[۶۷]” افراد، برای نمایش “روی صحنهای[۶۸]” خود هستند.
ماهیت غیر رو در روی ارتباطات الکترونیکی اینترنتی همچنین میتواند انگیزهی بیشتری را برای کاربران آن در بازی با هویت، رفتارهای آزمایشی و ارائهی تصویری غیرواقعی فراهم سازد که ریسک “شرمندگی” در آن کمتر است. در مجموع کاربست مفاهیم گافمن در ارتباطات اینترنتی میتواند به تشریح مکانیسمها و استراتژی مورد استفاده در تعاملات بینفردی بهکار رود. از طرفی، پیشرفت روزافزون تکنولوژی و دسترسی به تسهیلات بیشتر در اینگونه ارتباطات (صدا، تصویر و آیکونهای ابراز هیجانات) میتواند این ارتباطات را به ارتباطات حقیقی نزدیکتر ساخته و جنبهی انسانیتری بدان بخشد. برای ارزیابی تأثیر نیروهای ساختی همچون “طبقه”، “جنسیت” و “مکان” در بهرهمندی از اینترنت و گفتگوهای اینترنتی و نیز تأثیریکه اینگونه ارتباطات به نوبهی خود بر این روابط برجای میگذارد از مفهومسازی “عادت[۶۹] و میدان”[۷۰] بوردیو[۷۱] جامعهشناس فرانسوی میتوان استفاده کرد. برای بوردیو “عادات” شیوههای عمل و زیستی است که فاعلان اجتماعی در جریان اجتماعیشدن کسب میکنند و از طریق تجربهی عملی آموخته میشوند. در کتاب منطق عمل؛ بوردیو مینویسد: “دنیای عملی که در ارتباط با عادات -که به مثابه نظامی از ساختارهای (نقشههای) شناختی و انگیزه بخش عمل میکنند- شکل گرفته است، دنیایی است که روشهای رسیدن به هدف، مسیرهای قابل انتخاب و موضوعاتی که واجد یک خصلت غایت شناسی دائمی هستند را از قبل مشخص ساختهاست” (بوردیو؛ ۱۹۹۰: ۵۳)
مفهومسازی بوردیو از عادت و میدان را میتوان در تحلیل فرهنگی و ساختاری از تأثیرات ارتباطات اینترنتی به کار برد. ارتباطات مجازی میتواند زمینهی شکلگیری عاداتی جدید را فراهم سازد که خود به کنش و انتخابهای متفاوتی منتهی میگردد. ظهور عادات جدید شرایط (عادات) قبلی را به چالش میکشاند و در نتیجهی آن جابجاییهایی صورت میگیرد. بدین ترتیب اگرچه اساس فرآیند بازآفرینی باقی میماند، با این حال شیوههای متنوعی، مبنای مبارزه برای تعریف میدان و امکان عمل فرد را فراهم میسازند.
هر چقدر که رسانههای اجتماعی مجازی رشد میکنند، در رقابت با یکدیگر برای جذب مخاطبان بیشتر سعی بر این دارند که امکانات گستردهتری را در اختیار کاربران خود قرار دهند و افزودن همین امکانات گاه باعث میشود که کاربر در فضای مجازی نیز احساس آزادی عمل بیشتری کرده و رفته رفته به سمت ارائهی هویت واقعی خود پیشمیروند. به عنوان مثال شبکه اجتماعی گوگل پلاس با تغییری که در شکل و محتوای جمع دوستان کاربران به صورت حلقههای متفاوت بوجود آورده است این امکان را برای کاربر خود فراهم ساخته است که هر کاربر به راحتی بتواند اطلاعات و مطالب خود را برای بخشهای خاصی از دوستان خود ارسال کرده و به نمایش بگذارد و همین امر باعث میشود که کاربر در فضای مجازی نیز بتواند با هویت واقعی و اندیشههای حقیقی خود و بدور از خود سانسوری به نشر مطلب بپردازد.
مدل مفهومی
(
۲-۹-۴ نظریههای مطرح
۱- جامعه اطلاعاتی به عنوان فراصنعت گرایی – دانیل بل
۲- اطلاعات، دولت – ملت و نظارت – آنتونی گیدنز
۳- مدیریت و دستکاری اطلاعات، گستره نوین همگانی – یورگن هابرماس
۴- جامعه شبکهای و اطلاعات – امانوئل کاستلز
در نظریه ها و تعاریف جامعه اطلاعاتی، نخستین تعریف از اطلاعات که در ذهن میجوشد، تعریف معنایی از آن است، اطلاعات معنادار است؛ موضوعی دارد و درباره کسی یا چیزی آگاهی یا آموزش میدهد. با این حال در تعاریفی که از “جامعه اطلاعاتی” مرور کردیم، اطلاعات را بدون معنا می انگارند. یعنی باور دامنه وسیعی از متفکران نسبت به اطلاعات بر اساس نظریه کلاسیک اطلاعات متعلق به کلود شانون و وارین بور است که با جستجو برای شواهد کمی رشد اطلاعات صورت می پذیرد.
بدون شک توانایی در کمی کردن انتشار اطلاعات به طور کلی کاربردهایی دارد اما برای داشتن درکی صحیح از این که “جامعه اطلاعاتی” چه چیزی است و اینکه تا چه حد متفاوت از- یا شبیه به – دیگر نظام های اجتماعی است، مطمئنا باید معنی و کیفیت اطلاعات مورد بررسی قرارگیرد.
۲-۹-۷-۱جامعه اطلاعاتی به عنوان فرا صنعت گرایی (دانیل بل)
“دانیل بل” در زمره کسانی است که از عقیده پدیدار شدن نوع جدیدی از جامعه پشتیبانی میکنند. وی همچنین شناخته شده ترین توصیف از “جامعه اطلاعاتی” را از طریق نظریه فرا صنعت گرایی ارائه داده است. البته این اصطلاحات همواره به جای یکدیگر به کار رفتهاند: عصر اطلاعات به عنوان مبین جامعه فرا صنعتی معرفی شده و فرا صنعت گرایی بهطور گستردهای به عنوان “جامعه اطلاعاتی” مورد توجه قرار گرفتهاست. باید گفته شود گرچه پروفسور بل اصطلاح “فرا صنعت گرایی” را در سالهای دور یعنی اواخر دهه ۱۹۵۰ ابداع کرد اما خود او حدوداً در سال ۱۹۸۰ هنگامی که موج احساسات برای پیشبینی آینده از طریق علاقهمندی به توسعهی تکنولوژیهای رایانهای و ارتباطات برخاسته بود، واژههای “اطلاعات” و “آگاهی” را به عنوان پیشوند برای اصطلاح “فراصنعتی” بهکاربرد.
“پروفسور بل جامعه شناس برجسته و کهنهکار آمریکایی(۱۹۱۹) است که از ابتدای ابراز علاقه به جامعه فرا صنعتی همواره بر نقش اصلی اطلاعات و آگاهی در ظهور سیستم اجتماعی مورد نظر خود تأکید ورزیده است. ظهور جامعه فرا صنعتی به نظر میآمد به گونه دلخواهی با انفجار دگرگونیهای تکنولوژیک که در اواخر دهه ۱۹۷۰ جوامع پیشرفته را در بر گرفتهبود، هماهنگ باشد. تحت تأثیر این ظهور ناگهانی و به خصوص در اندازههای غیر قابل تصور، تکنولوژیهای میکرو الکترونیک به سرعت ادارات، طرحهای صنعتی، مدارس و خانهها را فرا میگرفتند. (رایانهها پیش از هر چیزی در همه جا به چشم میخوردند) جستجوی اضطراری و قابل درکی وجود داشت تا کشف کند همهی این تغییرات به کجا هدایت میشوند. با الگوی حاضر و آماده و قابل دسترس ظهور جامعه فرا صنعتی اثر وزین دانیل بل، شاید شگفتآور نبود که بسیاری از مفسران، آن را بدون هیچ تردیدی به کار میبردند. جامعه فرا صنعتی دقیقاً توصیفی درست از دنیای آینده بهدست میداد. به نظر میرسید در پیشگویی خود، نظمی خردمندانه را به دورهای سرشار از دگرگونی عرضه میکرد. با توجه به شرایط یاد شده به نظر میرسید اندکی از مردم آماده بودند تا توصیف بل را که “تصور جامعه فرا صنعتی تنها در سطحی انتزاعی امکان پذیر است” در نظر بگیرند.
به نظر میرسید پروفسور مشهور تغییر و تحول در حال به وجود آمدن توسط تکنولوژیهای ارتباطات به ویژه رایانهها را پیشبینی کرده است. همچنین او زودتر از آن، از نیاز به گسترش عظیم این تکنولوژیهای اطلاعاتی خبر داده بود و مآل اندیشی او به وضوح در حال تحقق بود. او پس از آن به گونه ای قابل درک، اعتباری به دست آورد و به عنوان استادی با نفوذ مورد احترام قرار گرفت” (همان؛ ۶۸-۷۰).
“کتاب “جامعه فرا صنعتی آینده”، تألیف دانیل بل، متفکر مشهور معاصر، معمولاً به عنوان مهمترین اثر علمی در بررسی و ارزیابی مفهوم جامعه اطلاعاتی شناخته میشود. این جامعه شناس آمریکایی در کتاب مذکور، که در سال ۱۹۷۳ انتشار یافت، با استناد به اطلاعات آماری گردآوری شده از طریق “سازمان همکاری و توسعه اقتصادی” و منابع دیگر، برتری رو به فزون معرفتهای علمی و تکنیکی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی را مطرح کرده و بر اساس آن، فرا رسیدن جامعه فرا صنعتی را که در آثار بعدی او جامعه اطلاعاتی خوانده شده، مورد تأکید قرار داده است” (معتمدنژاد؛ ۱۳۸۴: ۵۱).
“دانیل بل در کتاب جامعه فرا صنعتی آینده، درباره تفاوت آن با جامعه صنعتی، چنین خاطرنشان ساخته است : … جامعه فرا صنعتی بر خلاف جامعه صنعتی، که بر اساس “تکنولوژی ماشینی” پایه گذاری شده، بر مبنای “تکنولوژی فکری” شکلدهی گردیده است. همچنین در حالی که سرمایه و کار، عناصر ساختاری عمده جامعه صنعتی را تشکیل میدهند، اطلاعات و معرفت، دو عنصر ساختاری اساسی جامعه اطلاعاتی به شمار می آیند …
یکی از مهمترین نکات مورد نظر دانیل بل دربارهی تمایز دو نوع جامعه مذکور توجه خاص او به چگونگی انتقال از مرحله جامعه صنعتی به مرحله جامعه فرا صنعتی و به عبارت دیگر، تبدیل جامعه مبتنی بر تولید کالاها به یک جامعه مبتنی بر تولید و عرضه خدمات است. این جامعه خدماتی در مفهوم سازیهای بعدی وی، به عنوان جامعه اطلاعاتی معرفی شده است” (همان؛ ۵۲-۵۳).
در جامعه فراصنعتی که اکنون محقق شده به روشنی پیداست که اطلاعات و آگاهی بهای گزافی یافته است و در حقیقت تفکران دانیل بل در این عصر که به عصر اطلاعات و یا عصر دانایی شهرت یافته، جامه عمل پوشیدهاست. در چنین عصری به روشنی پیداست که همهی توجهها از تولید به ارائه خدمات مطلوبتر معطوف شده است.
۲-۹-۷-۲ اطلاعات، دولت – ملت و نظارت ( آنتونی گیدنز )
“آنتونی گیدنز” جامعه شناس بریتانیایی متولد ۱۳۳۸، بیتردید مهمترین نظریه پرداز اجتماعی پس از جنگ در بریتانیا و پیشاهنگ ایجاد جامعه شناسی بومی برجسته در آن است. آرزوی گیدنز قالببندی دوباره نظریه اجتماعی و هم باز سنجی درک ما از توسعه و مسیر مدرنیته است. گیدنز با صراحت کامل بیان می کند که،” عموماً مطرح میشود که ما منحصراً اکنون در اواخر سده بیستم به عصر اطلاعات گام مینهیم اما جوامع نوین از آغاز ظهورشان جوامع اطلاعاتی بوده اند”. او با این اظهار نظر به ما نشان میدهد که بالا رفتن اهمیت اطلاعات ریشههای تاریخی ژرفی دارد. آن اندازه ژرف که ما را متقاعد میکند اطلاعات، امروز، در آنچنان دورهای که او، آن را مدرنیته در سطح عالی[۷۲] مینامد از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما این امر کافی نیست تا آن نوع تغییر سیستم را که دانیل بل به عنوان جامعهای فراصنعت گرا یاد میکند بپذیریم.
اکنون ما میتوانیم به منظور فهم بهتر شکلهای ویژه گسترش نظارت روزمره و سازماندهی در زمان جدید به طور مستقیم به آثار آنتونی گیدنز روی آوریم. گیدنز به نقش دولت در ساختن جهان نوین و در گسترش نظارت، توجه خاصی دارد. مفهوم دولت ملی در خلال آخر قرن هفدهم و قرن هجدهم بهوجود آمد، و در حالی که در کانون ساختمان این جهانی که میشناسیم قرار گرفتهاست و از آن طریق، تأثیر عمیقی بر شیوههای نگرش ما داشته است، باید به عنوان چیزی مصنوع مورد بررسی قرار گیرد. دولت ملی “جامعه” نیست، بلکه نوعی خاص از جامعه است که ویژگی های شاخصی دارد.
در این جا میتوانیم مضمون مرکزی استدلال گیدنز را بیان کنیم. او اظهار میدارد که اطلاعات از آغاز در دولت ملی، یعنی منطقهای مرزبندی شده که نیرویی بر آن اعمال میشود، اهمیت بخصوصی داشته است. در واقع دولتهای ملی به خاطر این که لااقل میبایست اعضای خود را بشناسند (و الزاماً، آنهایی را که متعلق بدانها نیستند) از همان آغاز استقرار، “جوامع اطلاعاتی” اند. گیدنز باور دارد که دولتهای ملی میبایست تسلط خود را هم بر “منافع تخصیص دهنده” (برنامه ریزی، مدیریت) و هم بر “منابع اقتدار” (قدرت و نظارت) حفظ کنند و معتقد است در عین حال که این منابع در دولت مدرن گرایش به تمرکز دارند، نظارت کارآ و مؤثر، نیاز هر دو این ها است. این نظر بدان جا میرسد که: “جوامع مدرن… از آغاز “جوامع اطلاعاتی” بودهاند. مفهومی بنیادی وجود دارد… که طبق آن، تمامی دولت ها “جوامع اطلاعاتی” بودهاند، چرا که این نسل از نیروی دولتی به طور انعکاسی، کاربرد گردآوری، ذخیره و کنترل اطلاعات را، برای اهداف مدیریتی مسلم فرض میکند. اما در دولت ملی، با وحدت مدیریت منحصر به فرد او در نهایت درجه، این پدیده در اوجی بسیار بالاتر از هر زمان دیگر رسیده است”.
بهطور خلاصه، چیزی که ما شاهد آنیم، نیروی قدرتمندی است که رشد نظامهای نظارتی را به پیش میبرد و از وظیفهی دولت ملی در حفاظت از مرزهایش سرچشمه میگیرد. در جهانی که به مرزهای ملی تقسیم شده، به ناگزیر فشاری ذاتی به سوی ساختن ماشینهای دفاعی/جنگی کارآمد در کار است. و چون غالبآً ملتها در حال درگیری، و حتی کلیتر در وضعیت درگیری بالقوه، با یکدیگرند وسیلهی “کارآمد” همیشه در حال تغییر است. به هر حال، آن چه که ثابت میماند میل به گردآوری، مناسب سازی و عمل بر روی بهترین اطلاعات ممکن دربارهی دشمنان واقعی و قلمداد شدهی داخلی و خارجی است. در یک سطح، این عمل در طرح و توسعهی فناوریهای بیش از پیش سلاحهای “هوشمند” آشکار میشود. در سطحی دیگر، به برپایی شبکههای ارتباطی پیچیدهای که به زحمت قابل فهم و درک هستند منجر میشود و همچنان در سطحی دیگر، هر چند که با آن دو تلاقی میکند، فشاری همیشگی در جهت مراقبت و ردیابی هر آن چیزی که به منزلهی خطر برای امنیت ملی تلقی میشود، وجود دارد.
با این توصیف و تشریح گیدنز در مورد دولت- ملت باید گفت که امروزه شاید حفاظت از مرزهای جغرافیایی و سیاسی نیز نسبت به گذشته تغییر شکل داده و از حالت سختافزاری و تحدیدهای گرم به حالت نرمافزاری و تحدیدهای سرد تغییر ماهیت داده است. امروزه بیش از هر چیز ممکن است درز اطلاعاتی باشد که به تحدید امنیت ملی بیانجامد و به عنوان یک خطر جدی برای امنیت ملی در هر جامعهای تلقی شود و دولتها در چنین شرایطی در پی ایجاد برنامهها و تولید نرمافزارها و پرورش نیروی انسانی خود برای حفظ بیشتر اطلاعات خود هستند که امنیت ملی را نیز در پی دارد.
۲-۹-۷-۳ مدیریت و دستکاری اطلاعات، گستره نوین همگانی ( یورگن هابرماس )
یورگن هابرماس به عنوان یکی از مهمترین نظریهپردازان انتقادی به ظهور فنآوریهای ماهوارهای و اطلاعات دیجیتالی و تأثیر آن در فرآیند جهانیشدن تأکید کردهاست. به نظر وی، اگرچه مهمترین بعد این جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد بوده اما در عرصههای فرهنگی نیز گرایش به تولیدات فرهنگی خاص نوعی همسانی در فرهنگها را به دنبال داشته است. وی معتقد است که فرهنگ کالایی شده آمریکایی نه تنها خود را بر سرزمینهای دور تحمیل میکند بلکه حتی در غرب نیز معنادارترین تفاوتها را کمرنگ و ریشهدارترین سنتهای محلی را سست بنیان کرده است (هابرماس، ۱۳۸۴: ۱۰۲).
همچنین هابرماس در اثر معروف خود با عنوان ”دگرگونی ساختاری حوزهی عمومی“ به چگونگی پیدایش حوزهی عمومی در جوامع سرمایهداری پرداخته و اظهار کرده که اطلاعات، هستهی مرکزی حوزه عمومی است و رسانههای جمعی و نهادهای اطلاعاتی در ایجاد و گسترش این حوزه نقش داشتهاند. اما در اواخر سدهی بیستم، غلبهی اندیشههای فایدهگرایانهی بنگاههای اقتصادی و یکقطبیشدن حاکمیت قدرتهای بینالمللی، جهانیشدن اقتصاد و خصوصیسازی، سبب نابودی “حوزه عمومی” شد. درنتیجه، بخشی از اطلاعات از دسترس عموم خارج شده و نوعی فرهنگ کالایی شدهی تودهای در سطح جامعه رواج یافته است. هابرماس، رفع این معضل را درگرو گسترش عقلانیت ارتباطی و تضعیف عقلانیت ابزاری میبیند و سعی میکند که نظریه و راهحلی برای گسترش کنش ارتباطی در سطح جامعه رواج دهد چرا که در مسیر کنش ارتباطی است که هویت و نگرش انسانی شکل میگیرد و از حالت شیءبودگی و مسخشدگی فاصله میگیرد و آنها را از نفوذ فرهنگ تودهای یکسانساز بیرون میآورد (وبستر، ۱۳۸۳: ۱۸۰).
در شرایطی که انبوه اطلاعات در اختیار جریان خاص یا گروهها و یا فرهنگها و ملیتهای خاصی باشد و به نوعی سیطرهی اطلاعاتی بر فضای اطلاعاتی جهان از سوی یک جریان خاص سایه افکنده باشد، طبیعی است که اطلاعات با عبور از مجاری خاص هدایت و فیلتر شده و یا حد اقل به صورت طبقه بندی شده در اختیار دیگران قرار میگیرد و همین مهم باعث میشود که این جریان اطلاعاتی هدفمند و هدایتشده نوع خاصی از نگرش و هویت را شکل دهد که با جریان آزاد اطلاعات منافات خواهد داشت. این مقوله در دو سطح جوامع به شکل خاص و بینالمللی قابل نعمیم و بررسی است.
۲-۹-۷-۴ اطلاعات و تغییر شهری ( مانوئل کاستلز )
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت fumi.ir مراجعه نمایید. |